صفحه اصلی

  • تنها گریه کن!

    تنها گریه کن!

    عموحسین من از پدر عزیزم کوچک تر بوده و به دلایل سنی به جبهه راهشون نمیدادند. این دو عزیز بین ۵ برادر دیگر شباهت بیشتری بهم داشتند. اونقدر که عمو تونسته برای جبهه رفتن، شناسنامه پدر رو جای شناسنامه خودش جا بزنه و خودش رو برسونه به … قطعا ماجرای حسین فهمیده و بهنام محمدی…

    بیشتر بخوانید

  • بالاخره بعد از ۱ ماه تلاش طاقت فرسا این کتاب لعنتی و جذاب رو خوندم، لعنتی بخاطر سخت بودن نوشته‌ش؛ پر از استعاره‌هایی از یونان قدیم که بنظر بی‌سر و ته میاند (ولی انگار واقعا بی سر و ته نیستند)، و ارجاعاتی به سایر نوشته‌های «نسیم نیکلاس طالب» بهمراه چاشنی طنز. جملات چند خطی و…

    بیشتر بخوانید

  • درباره من

    درباره من

    من رضا یحیی پور هستم،MBA و دانش آموخته مهندسی صنایع. از سال ۹۰ وارد صنعت پیمانکاری نفت وگاز شدم و در بزرگترین پروژه‌های نفت و گاز کشور مثل «پالایشگاه ستاره خلیج فارس» و «توسعه فازهای ۲۲۲۴ پارس جنوبی» خدمت کردم. با توجه به ماهیت شغلی که در آن فعال بودم، خیلی با اکسل سر و…

    بیشتر بخوانید